داستان همتا

روزهایی در زندگی هستند که غم و اضطراب از دست دادن ارزشمندترین چیزهای زندگیمون میاد جلوی چشممون، مثل خطر از دست دادن سلامتی، از دست دادن عزیزان، حسرت روزهای خوب، ترس از ناتوانی و نگرانی از روزهای آینده . خیلی طبیعیه که تو این روزها ما نیاز به کمک‌های درمانی، مراقبت و مشاوره داشته باشیم.داستان همتا از اونجا شروع شد که ما در مجموعه‌ای چند همکار بودیم و نقش درمانگر، مشاور، مراقب و همراه را برای همان روزهای سخت یاد گرفتیم. کم‌کم همکاری ما عمیق و به رفاقتی تبدیل شد که روزهای ناخوش خودمون را هم می‌ساخت اما به مرور اون مکان به دلایلی خاصیتش را از دست داد و دیگه حال دلمون باهاش خوب نبود.ما با دستیابی به تجربه وصف ناپذیر همراهی و مراقبت از همنوع، بعد از گذشت ده سال تصمیم گرفتیم این تجربه را تبدیل کنیم به بستری که سال‌هاست در دنیا سابقه داره و تیمی را تشکیل بدیم که در روزهای سرد و تلخ، آغوشی گرم و شیرین برای بیماران و مراقبین اونها باشه.ما با تاسیس همتا تلاش کردیم این مراقبت را به منزل شما بیاریم، تا در روزهای سخت، زحمت رفت و آمد را هم نداشته باشید. نغمه ما همتایی ها همواره این است که:

زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست  

 هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود

صحنه پیوسته به جاست

خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد

امیدواریم شمع روزهای تاریک باشیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ثبت درخواست
ثبت درخواست